♥دنيای شيرين من♥
دلباخته سفر بود اما همسفر نداشت... حکایت من حکایت کسی است که زجر کشید اما خنجر نزد زخم داشت و ننالید.... گریه کرد و اما اشک نریخت... حکایت من حکایت کسی است که پر از فریاد بود اما سکوت کرد تا همه صداهارا بشنود.....
نظرات شما عزیزان:
حکایت منحکایت کسی است که عاشق دریا بود ولی قایق
نداشت...
яima |